سورنا به اهواز میرود.
سلام سورنا جان ببخشید خیلی وقته مامانی نتونسته بیاد مطلب بذاره این روزا درسام خیلی زیاده خودت که خوب میدونی چقدر درسا سخته بعدم امتحانا وای وای اما ببین مامان بابا اخر سر قولشون موندنو تو رو بردن اهواز ٣/١٠ ساعت ١٢:٣٠ ظهر با قطار اومدیم اهواز ساعت نردیکا ٥:٣٠ خونه محمد گیش گیش بودیم تا رسیدیم تو همه رو بیدار کردی بدو رفت سراغ داییت بیدار ش کردی با داد وبیداد بعد رفتی سراغ الناز بیدارش کردی بعد الناز گفت دست بده گفت نه خودت بیا دست بده خلاصه همه رو با داد بیدار کردی بعد همه رفتن مدرسه جز غزال که عشقته ...
نویسنده :
مامان و بابا
23:58